در انتهای به خود رسیدن ها
می گذرم از همه ی آبی های ناگهان
من غرق در فصل تولد سکوت
نه
نمی خواهم از تازگی بگویم
نگاهم به تکرار عادت دارد
من لبریز از هراسم
می ترسم از منی که نا آشناست
از منی که حتی علی می گوید چقدر کوچک است
شاید که دلتنگم
دلتنگ قد کشیدن در بینشی دور از توهم
دلتنگ گم شدن در خیالی بدون بن بست
باور کن از بلندای این فاصله ها
لمس می کنم رطوبت ابر ها را
می دانم
می خواهی ایمان بیاورم
به شروع پروازی از جنس عبور
قبول...
فقط بگو
من کجای این تردیدها به من می رسم؟
8 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/05/13 - 23:53
پیوست عکس:
124080.jpg
124080.jpg · 720x486px, 30KB